شما با مطالعه این مقاله، پاسخ سؤالات زیر را خواهید دانست:
- اکوسیستم استارتاپی فرانسه
- پشتیبانی و حمایت قوی دولت
- دورخیزی بلند برای تبدیل شدن به پیشگام نوآوری در جهان
- همه چیز در اصل به طرز فکر باز میگردد
- نیاز به تحول و دگردیسی فرهنگی
- سرمایه گذاری روی هوش و خرد جمعی
- ترک سواحل امن و خروج از محدوده آسایش
این مقاله توسط متخصصان اسمارتآپ ویزا و برای استفاده کارآفرینان ایرانی نگارش و منتشر شده است. هرگونه بازانتشار آن بدون مجوز از اسمارتآپ ویزا، مورد پیگیری قانونی قرار خواهد گرفت.
اکوسیستم استارتاپی فرانسه
وقتی صحبت از کارآفرینی و نوآوری به میان میآید، اکوسیستم فرانسه، در بطن خود یک پارادوکس پنهان دارند. از یک طرف، محدودیتهای موجود، مالیاتهای سنگین و قوانین دست و پا گیر نیروی کار و از سویی دیگر، کشوری مثل فرانسه که خود را سرزمین موعود استارتاپها معرفی میکند و برای اثبات ادعایش، موفقیت تعداد پرشماری از استارتاپهای حوزهی تکنولوژی را در پشت قبالهاش دارد، که همین باعث محبوبیت ویزای استارتاپ فرانسه شده است. کمپانیهای هایتکی که در عرصهی بینالمللی حرفهایی برای گفتن دارند و مراکز رشدی مانند Station F که در بالاترین سطح ممکن فعالیت میکنند. شکی نیست که فرانسه از لژیونهای متعددی در ساخت و توسعهی استارتاپ برخوردار است که باعث رشد فرصت های استارتاپ در فرانسه می شوند. کسانی که با آنها گفتگو کردیم، بر این باورند که نهادها و سازمانهای بزرگ مثل شتاب دهنده استارتاپ، برای کمک به پیشرفت و ارتقای نوآوری، بسیار بیش از آنچه که در جریان است، پتانسیل و توانمندی دارند. آنها قدرتش را دارند که این هدف را از طریق مشارکت و تقویت نوآوری آزاد و داشتن یک خوشبینی قاطعانه نسبت به آینده محقق کنند. این شرکتها از دوراندیشی ابایی نداشته و چشماندازشان را در ورای مرزها و بازارهای اروپا قرار دادهاند.
مخلص کلام از عنوان مطلب آشکار است. « بله حقیقت دارد. فرانسه بهشت کارآفرینان است!» این مطلب را از قول Fabrice Cavaretta یکی از استادان رهبری و کارآفرینی در مدرسهی کسب و کار ESSEC و یک کارآفرین کارکشته نقل کردیم. او در جای دیگری از سخنانش میگوید «فرانسه یکی از بهترین اکوسیستمهای موقعیتپرور جهان را دارد». او ادامه میدهد «کارآفرینان آزادی عمل فراوانی در انتخاب حوزهی کاریشان دارند. صنایعی مثل مد و فشن، غذا، فناوریهای پیشرفته، انرژی و الی آخر. آنها میتوانند از مزایای منحصربفردی چون، قدمت و تاریخچهی غنی، سرمایهی انسانی فوقالعاده و مجاورت با برندهایی جهانی و سرشناس بهرهمند شوند. مشکلات و موانع موجود مانند دردسرهای بوروکراتیک، قوانین کار، هزینهها و یا سیستم مالیاتی، چیزهایی نیستند که بتوانند در برابر مزایای این اکوسیستم قدرتمند قد علم کرده و از موفقیت کارآفرینان جاهطلب جلوگیری کنند!»
پشتیبانی و حمایت قوی دولت
آنچه که تا به حال گفتیم، به این معنا نیست که تاسیس و ارتقای یک کمپانی در فرانسه به سادگی آب خوردن است که قطعا چنین نیست. اما به جرات میتوان گفت که سیاستهای این کشور، بطور کل سیاستهای حمایتگرانه و سازگار با کارآفرینان است. هرچند که فرانسه سالهاست که از اقتصادی آزاد برخوردار بوده، اما میتوان گفت که تنها چیزی در حدود ده سال است که به قافلهی نوآوری و حمایت از کسب و کارهای نوآورانه پیوسته است.
اصطلاح Clusters of Competetiveness از سال ۲۰۰۴ ساخته شده و تا سال ۲۰۱۴ حدود هفتاد مورد از این خوشههای رقابتی رسما شناسایی شدهاند. مالیات و بودجهی مختص به تحقیق و توسعه یا همان R&D tax credit از سال ۱۹۸۳ به رای گذاشته و به تصویب رسیده اما در سال ۲۰۰۴ بوده که به واقعیت تبدیل شده و بودجهی ثابتی را به خود اختصاص داده است. بودجهای که هم اکنون حدود ۳۰٪ از تمامی هزینههای تحقیق و توسعهی شرکتهای فرانسوی را پوشش میدهد و هر از گاهی به مبلغی در حدود صد میلیون یورو میرسد و طبق آمار تنها در سال ۲۰۱۳ بیش از ۱۶۰۰۰ کمپانی ریز و درشت را در حوزهها و صنایع مختلف پشتیبانی کرده است.
در سال ۲۰۱۳ یک بودجهی تکمیلی با عنوان Innovation tax credit به بودجهی تحقیق و توسعهی قبلی اضافه شد و حمایت از کسب و کارهای کوچک و میان جثه را هدف قرار داد. این بودجه جنبههای مختلفی از کسب و کار از ساخت نمونهی اولیه گرفته تا ارائه محصولات جدید را بصورت پایلوت پوشش میدهد. بعلاوه یک عنوان بخصوص برای استارتاپهای برتر در عرصهی نوآوری تعریف شد که آنها را از تخفیفهای مالیاتی و مزایای حمایتی چشمگیری در خصوص تامین اجتماعی برخوردار میکرد.
فراتر از تمامی این میانبرهای مقرراتی و مکانیسمهای حمایتی، وجود یک سری از بازیگران تاثیرگذار در عرصهی نوآوری، وزن بالایی در رونق و توسعهی کسب و کارهای نوآورانه داشته است. به عنوان مورد اول Bpifrance را مثال میزنیم که یک بانک دولتی فعال در زمینهی سرمایهگذاری بوده و در سال ۲۰۱۲ با سه هدف مشخص تاسیس شده است: کمک به رشد و توسعه کسب و کارها، آمادهسازی آنها برای رقابتهای سرسختانهی آتی، و توسعهی یک اکوسیستم بالنده در جهت رشد و ارتقای کارآفرینی. این بانک با برخورداری از ۴۲ شعبه در سراسر کشور، تنها در سال ۲۰۱۶ موفق به پوشش هفتاد و چهار هزار کسب و کار مختلف شد و حدود نهصد و سی میلیون یورو در صنایع مختلف سرمایهگذاری کرد.
Bpifrance درکنار دانهدرشتهایی مثل Caisse des Dépôts (یک موسسهی سرمایهگذاری که قدمتش به ۱۸۱۶ باز میگردد و یکی از اهرمهای سرمایهگذاری دولت محسوب میشود) و Business France همواره یکی از همراهان La French Tech بوده که تخصص آن کمک به استارتاپها در امر سرمایهگذاری و برندسازی در سطح بینالمللی است. در نمایشگاه Consumer Electronic Show سال ۲۰۱۶ که در لاس وگاس برگزار شد، La French Tech حمایت مالی و اسپانسری بیش از ۱۹۰ استارتاپ فرانسوی را برعهده گرفت.
از سویی دیگر مقامات و مسئولان منطقهای و محلی هستند که نوآوری را به عنوان یکی از اصلیترین ارکان رشد و توسعهی اقتصادی قلمداد میکنند. بر همین اساس، بسیاری از آنها طرحها و رویههای حمایتی خاصی را پیاده کرده و از این طریق به پشتیبانی از استارتاپهای نوآور و خلاق پرداختهاند.
دورخیزی بلند برای تبدیل شدن به پیشگام نوآوری در جهان
وقتی پای نوآوری در میان باشد، دولت فرانسه نشان داده که به آنچه میگوید پایبند است و عمل میکند. امانوئل مکرون از سال ۲۰۱۷ که به ریاست جمهوری رسید، بارها تاکید کرده که قصد دارد فرانسه را به پیشگام نوآوری در جهان تبدیل کند. او در همان سال اعلام کرد که فرانسه باید به غایت شتاب در عرصهی نوآوری برسد و در جایی دیگر عنوان کرد که زیر پوست این کشور اتفاقاتی در جریان است. او ادامه داد که «ما سوار بر یک تکانه و نیروی عظیم هستیم. هرجایی را که نظاره میکنید، زنان و مردانی را میبینید که به دنبال برنده شدن در عرصهی بینالمللی هستند». وی در مصاحبهی دیگری که در مارس ۲۰۱۸ انجام داد، به سرمایهگذاری یک و نیم میلیارد یورویی در طی پنج سال آینده اشاره کرد. سرمایهگذاری کلانی که قرار است در حوزهای چون هوش مصنوعی باشد و روی سیستم خدمات بهداشتی و درمانی سیار تمرکز داشته باشد.
همه چیز در اصل به طرز فکر باز میگردد
وقتی به فرانسهی امروز نگاه میکنیم، میپذیریم آن تکانه و نیرویی که رییسجمهور مکرون از آن صحبت میکرد، ساخته و پرداختهی تخیلات ذهنیاش نبوده است. امروز شاهد هستیم که مراکز رشد و فبلبها یا همان کارگاههای ساخت دیجیتال در این کشور به شکلی تصاعدی در حال رشد بوده و پاریس هم به میزبان بزرگترین فضای استارتاپی جهان تبدیل شده است. فقط سال ۲۰۱۷ بود که بیش از ۱۹۷۰۰۰ بیزینس تازه در فرانسه ایجاد شد و در قیاس با سال قبلش، رشد قابل توجه ۴.۸ درصدی را نشان داد.
Florece Vasilescu بنیانگذار و مدیرعامل کمپانی Firm Funding که یکی از محصولات مرکز رشد Mazars محسوب میشود و در وصل کردن استارتاپها و سرمایهگذاران ید طولایی دارد، چنین عنوان کرده که « واژهی استارتاپ به تکهکلام و عبارت محبوب این روزهای مردم بدل شده است». وازیلسکو چنین ادامه میدهد که «من به مثبت بودن این روند ایمان دارم. من جوانان و فارغالتحصیلان زیادی را میبینم که میخواهند در استارتاپها مشغول شوند. استارتاپها خیلی بیش از کمپانیها و شرکتهای بزرگ، به آزاد شدن انرژی و شوق نوآوری و خلاقیت مردم کمک میکنند.»
در حال حاضر کارآفرینی به یکی از اهداف اصلی خیلی عظیمی از فارغ التحصیلان و دانشآموختگان بدل شده است. برای کسی مثل Fabrice Cavaretta آموختن فوت و فن کارآفرینی به همان اندازه مهم است که از بین بردن یک سری از باورهای غلط اهمیت دارد. او چنین عنوان میکند که «تمام حرف و حدیثهایی که در مورد اتمسفر نامناسب و ناهموار کسب و کار فرانسه گفته میشود بیپایه و اساس است. مخصوصا وقتی که به آمار جهانی نگاه میکنیم و میبینیم که فرانسه جزو برترین بازیگران حوزهی نوآوری و کارآفرینی در جهان است. یکی از مواردی که به شخصه به آن باور ندارم، زنجیرهی منطقی راه انداختن کسب و کار به شکل مرسوم آن است. یعنی داشتن یک ایدهی خیلی ناب، طراحی یک بیزینسپلن، جذب یک سرمایهی هنگفت، تولید محصول یا سرویس مورد نظر و در انتها هم بازاریابی آن! به گمان من این پروسه و طرز تفکر میتواند تا حد زیادی مخرب و آسیبزننده باشد.» او ادامه میدهد که « آنچه که سعی میکنم به دانشجویانم بیاموزم نکتهایست که از آن با عنوان effectuation یا تاثیرگذاری یاد میکنیم. طبق این مفهوم که در واقع یک چهارچوب ذهنی و نظری برای کارآفرینان است، باید در ابتدا کوچک شروع کنید، روی آنچه که در لحظه از عهدهتان بر میآید تمرکز کنید، پروتوتایپینگ و ساختن نمونهی اولیه را جدی بگیرید و ذهنتان را درگیر جذب سرمایه نکنید. خیالتان راحت باشد که اگر محصول یا سرویس بدرد بخوری در آستین داشته باشید، شک نکنید که پول و سرمایه خودش به سمت شما سرازیر خواهد شد». یکی از اعضای تیم Switch Collectif با نام Sandy Melamed که به افراد در یافتن کسب و کار و مسیر شغلی مورد علاقهشان با توجه به تواناییهایی که دارند یاری میدهد چنین گفته که «اینکه بدانید دقیقا که هستید و چه کاری از شما بر میآید یک نکته بنیادی است». او ادامه داده که «راه و رسم بدست آوردن تفکر و ذهنیت رشد و توسعه همین است. اینکه جرات کنید، نمونه بسازید و از شکست هراس نداشته باشید».
Mathieu Maloux بنیانگذار استارتاپ Pukka میگوید «من آنقدری که باید به دورهها و کلاسهای کارآفرینی اعتقاد ندارم». Pukka راهکاری در زمینهی بالا بردن مشارکت و تعامل کارکنان در امر تولید محتوا است. ماتیو ادامه میدهد که «من خبر دارم که در کشوری مثل دانمارک، دانشآموزان از مقاطع پایین با مفهوم مدیریت پروژه و کاربردهای آن آشنا میشوند و این میتواند برای رشد شم کارآفرینی در فرانسه ایدهی خوبی باشد… من در میان همسنسلان خودم حس نیاز به تاثیرگذاری را احساس میکنم. میبینم که آنها میخواهند کاری با ارزش و معنادار بکنند و کاری فراتر از آنچه که صرفا برایش استخدام شدهاند انجام دهند.»
نیاز به تحول و دگردیسی فرهنگی
این همان جایی است که ماجرا تا حدودی پیچیده میشود. ماتیو مالو تعریف میکند که «چند سال قبل، وقتی که اولین تجربهی راه اندازی استارتاپ خودم را داشتم، در یک سری مصاحبههای کاری شرکت میکردم. خیلی مشخص بود که استخدامکنندگان، نسب به سابقه و تجربیات کاری من به دیدهی تردید و هراس نگاه میکردند. آنها پیش خودشان فکر میکردند که فلانی خیلی زود خسته و کسل خواهد شد و سعی میکند محدودیتها را بردارد و بیرون از قالبها فکر کند و در آخر هم خیلی زود شرکت را بگذارد و برود! خب شکی نیست که چنین ریسکی همیشه وجود دارد. اما آیا این وظیفهی کمپانیهای بزرگ نیست که خودشان را به نحوی با این مسائل وفق دهند؟»
Vladimir Nguekam بنیانگذار استارتاپ MisterDoe که آن هم یکی از خروجیهای مرکز رشد Mazars محسوب میشود و در زمینهی big data برای شرکتهای بیمهای فعالیت میکند چنین گفته که «درونکارآفرینی (Intrapreneurship) یا بقولی داشتن شم و خصوصیات کارآفرینانه در درون یک سازمان و کمپانی بزرگ، چیزی نیست که خیلی از آن استقبال شود.» از نظر او «محیط سازمانها و کمپانیها برای افرادی که چنین خصوصیاتی دارند، محیط چندان مناسب و آمادهای نیست. آنها نمیدانند که چه استفادهای از این جور افراد ببرند. آنها را در کجای سازمان قرار دهند و یا چه میزان بودجهای به آنها تخصیص بدهند. پدیدهی درونکارآفرینی هنوز در فرهنگ سازمانها و کمپانیهای فرانسه چیز غریبی است و نیاز به فرهنگسازی بیشتر دارد. البته اگر هم تغییر خاصی در فرهنگ این سازمانها پیش نیاید ملالی نیست چرا که افراد کارآفرینصفت، کمکم از این قبیل شرکتها خارج میشوند و کسب و کار خودشان را راه میاندازند.»
Thibaud Martin بنیانگذار Jubiwee که در زمینهی استفاده از دیتا در راستای ارتقای تجربهی کارکنان شرکتها فعالیت میکند میگوید «من فکر میکنم کمپانیهای بزرگ چندان بدشان نمیآید که انعطاف بیشتری به خرج دهند. آنها از اینکه کارکنانشان اهل خلاقیت و نوآوری باشند و تا حدودی ریسک کنند استقبال میکنند… مشکل اصلی اینجاست که آنها هیچ ایدهای ندارند که این قضیه را چطور سر و سامان دهند و رویههای کنونیشان را چگونه بازتعریف کنند.»
سرمایهگذاری روی هوش و خرد جمعی: هدف اصلی Mazars در تقویت نوآوری آزاد
نوآوری چه درونسازمانی باشد و چه برونسپاری شود، امری حیاتی و ضروری است. پس چه بهتر که هرچه سریعتر به سمتش حرکت کرده و از قافله عقب نمانیم. Leopold Albert یکی از مشاوران مستقلی که با استارتاپها کار میکند میگوید «نوآوری در کنهش این است که بتوانید آگاهانه محصولات و خدمات خودتان را مختل کنید! این که پیش از تهدید شدن از جانب یک نیروی خارجی و یا یک رقیب سرسخت، خودتان همواره و بطور مستمر در حال نوآوری باشید و به بزنگاهی نرسید که اجبارا به تطبیق و هماهنگی با تغییرات تن دهید و در موقعیت خطرناکی قرار بگیرید. چنین ذهنیتی قطعا از امنیت بیشتری برخوردار است تا اینکه به خودتان بیایید و ببینید که تاریخ مصرفتان به سرعت در حال گذشتن است!» چون اگر شما تغییر نکنید، دیگران قطعا خواهند کرد و قدمی را که شما از برداشتنش خودداری کردهاید دیگران خواهند برداشت. شاید چنین چیزی حتی همین دو سال قبل هم معنا نداشت. اما امروز با کوتاهتر شدن سیکل اتفاقات، قویتر شدن روندهای ناگهانی، کنار رفتن موانع و سهولت بیشتر در ورود به بازار، معادلات به کلی تغییر کرده و عدم قطعیت بیش از پیش پررنگ شده است. در چنین دورانی پدیدار شدن نوآوری در انواع اشکال و قالبهای مختلف امری اجتنابناپذیر است.
پس چطور میتوانیم قربانی بعدی نباشیم؟ اینجاست که هوش جمعی میتواند پاسخ مناسبی به این ابهام باشد. Alix Marie برای اپلیکیشنی به اسم Never Eat Alone فعالیت میکند. این اپلیکیشن مخصوص کارکنان شرکتها طراحی شده و به آنها کمک میکند که در زمان استراحت و ناهار، با سایر همکارانشان ارتباط بهتری برقرار کنند. او حدود یک سال پیش در نخستین گردهمایی Mazars Shake شرکت کرد. این گردهمایی در واقع هکاتون Mazars بود و با هدف ایدهپردازی و بده بستان افکار و خلاقیتها برگزار شده بود. Alix چنین میگوید که «جمع کردن یک سری آدم غریبه و تیم تشکیل دادن، میتواند تجربهی بسیار خوب و سازندهای باشد. چنین کاری کلی ایدهی جالب برای Mazars تولید میکند و هم به افراد کمک میکند تا از روتین شغل روزمرهشان خارج شوند. من فکر میکنم که این کار به شدت روی تقویت فرهنگ نوآوری تاثیرگذار است.» و Mathieu Maloux اضافه میکند که «وقتی به مردم فرصت بروز ایدههایشان را میدهی و آنها میفهند که همین ایدهها میتوانند عملا به پروژههای واقعی و کسب و کارهای پولساز بدل شوند، حتم بدانید که یک قدم بسیار بزرگ در رشد فرهنگ نوآوری برداشتهاید.»
ترک سواحل امن و خروج از محدوده آسایش!
آیا دست به کار شدن کمپانیهای بزرگ میتواند در تبدیل فرانسه به همان پیشگامی که آقای مکرون از آن صحبت میکرد منجر شود؟ Nicolas Enderle بنیانگذار استارتاپ La Suite در باب این قضیه میگوید « تقویت نوآوری آزاد در وهلهی اول، ایجاد فرصت بیرون آمدن افراد از روتین و قالب شغل روزمرهشان است». استارتاپ او در زمینهی برگزاری ورکشاپ فعالیت کرده و در راستای افزایش خلاقیت و نوآوری، افراد را جهت تیمسازی و انجام پروژههای اشتراکی تمرین میدهد. او ادامه میدهد که «ما توسط Schoolab میزبانی میشویم که یک شتابدهندهی استارتاپ است و میزبان تیمهایی از کمپانیهای بزرگ مثل BNP Paribas، EDF و La Poste هم بوده است. ما به صورت روزمره با این افراد کار و گفتگو میکنیم تا بتوانند یک سری پروژههای اشتراکی را در محیطی که روی خرد جمعی تمرکز دارد پیش ببرند. آنها خیلی زود میفهمند که آنچه که اهمیت دارد، لباسی که میپوشند نیست – اینجا خبری از کراوات و لباس رسمی نیست – بلکه مهم آن چیزیست که میتوانیم در کنار هم تولید کنیم.»
Florence Vasilescu اینطور جمع بندی میکند که «برای نوآوری باید از ساحل امن خود خارج شویم… این کار هم دشوار است و هم به شدت پاداشدهنده و رضایتبخش! به نظرم کنه مفهوم نوآوری در این گفتهی مارک تواین خلاصه میشود که میگفت: آنها نمیدانستند اینکار غیرممکن است، پس رفتند و انجامش دادند.»
آنچه در کنارتان به سرانجام خواهیم رساند …