سازگاری، توانایی تطبیق رویکردها یا اقدامات در پاسخ به تغییرات محیط خارجی میباشد؛ که این امر یک مهارت باارزش برای افراد و کسبوکارها است. در چالش سازگاری شما باید برای موارد غیرمنتظره، برنامهریزی کنید. در حالت معمول، شما نمیتوانید تغییرات یا مشکلاتی را که شواهد و نشانهای از آنها وجود ندارد پیشبینی کنید؛ اما میتوانید یک سیستم یا روش استاندارد برای پاسخ دادن به این تغییرات در کسبوکار خود را ایجاد نمایید.
سازگاری، انطباق در سیستمهای طبیعی یا انسانی در واکنش به محرکهای اقلیمی واقعی یا پیشبینی شده یا اثرات آن است که آسیبها را تعدیل میکند و یا فرصتهای سودمند را استخراج مینماید. از انواع سازگاری میتوان به سازگاری مقدماتی (anticipatory)، سازگاری مستقل (autonomous) و سازگاری برنامهریزیشده (planned) اشاره کرد.
برای زنده ماندن در شرایط در حال تغییر کسبوکارها در عصر حاضر، نیازمند این هستیم که در شرایط عدم اطمینان احساس راحتی کنیم. سازگاری امری است که به موجودات، افراد و کسبوکارها اجازه میدهد تا مشکلات را حل کرده و چالشها را از بین ببرند.
سازگاری به این معنی است که شما و کسبوکارتان چقدر ساده و آسان میتواند خود را با تغییرات انطباق دهد. افراد قابل انطباق در میان هرجومرجها و آشفتگیها شکوفا میشوند و فرصتها را پیدا میکنند.
استراتژی سازگاری به معنای تغییر جنبههای مختلف محصولات و خدمات به میزان قابل توجهی است تا نیازهای مصرفکنندگان در بازارهای بینالمللی را با توجه به تفاوتهای آنها برآورده سازد. استراتژی سازگاری مزایای دیدگاههای مختلف از بازارهای محلی در سطوح مختلف را فراهم میآورد و به این ترتیب، بهترین سطح رضایت مشتریان را جلب میکند.

کلمه To adapt از لاتین به معنی برای اتصال، به ضمیمه گرفته شده است. سازگاری Adaptation، از کلمه adaptatio قرون وسطی لاتین، که از قرن سیزدهم آمده است، حاصل میشود؛ اما در قرن شانزدهم به زبان فرانسوی و سپس به زبان انگلیسی تعمیم داده شده است. در سال ۱۷۸۹ «تطبیق بین دو چیز» تنها تعریفی بود که از سازگاری ارائه میشد.
سازگاری در طراحی محصول، عملکردها و قابلیتها براساس نیاز مشتری در بخشهای جغرافیایی خاص، به احتمال زیاد توسط مشتریان محلی مورد تأیید قرار میگیرد و پیامدهای مثبتی بر سطح درآمد دارد. بهعنوان مثال شرکت Redbull، تولیدکننده نوشیدنیهای انرژیزا در استرالیا از استراتژی سازگاری در رابطه با تمام عناصر ترکیب (آمیخته) بازاریابی به میزان زیادی استفاده میکند. ردبول در امریکای شمالی به رنگ قرمز، نقرهای و آبی طراحی شده است. براساس فرهنگ محلی در امریکای شمالی، رنگ قرمز بهعنوان نمادی از عمل و شجاعت درک شده است، درحالیکه رنگ آبی با جوانی و پویایی ارتباط دارد. از سوی دیگر Red Bull در بازار چینی در رنگ طلایی و قرمز طراحی شده است، زیرا در چین رنگ طلایی ثروت و شادی، و رنگ قرمز موفقیت را نشان میدهد.
علاوه بر این، یادگیری مشخصات فرهنگ محلی به منظور ادغام این دانش با مجموعه عناصر بازاریابی میتواند یک ابتکار پرهزینه باشد. فرآیند به دست آوردن دانشی عمیق در مورد مشخصات بازار محلی و تنظیم مجموعه عناصر بازاریابی بر این اساس میتواند چند ماه طول بکشد، و در طول این دوره ممکن است بازار توسط شرکتهای محلی و یا کسبوکارهای خارجی که استراتژی استانداردسازی را دنبال میکنند، اشباع شوند. سازگاری، هزینههای اضافی به ارمغان میآورد و این واقعیت ممکن است به رقابت قیمت محصولات و خدمات مربوطه منجر شود.